کد مطلب:154183 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

مختار تظاهر به سازش می کند
مختار كه وضع كوفه را چنین درهم و آشوب دید قاصدی به سوی ابراهیم فرستاد و به وی نوشت كه چون نامه ام به شما رسید بر زمین مگذار و خود را به من برسان؟ ابراهیم سپاهیان را اعلام كرد بكوفه برگردید سپاهیان با سرعت تمام و بدون توقف در بین راه شب و روز در حركت بودند تا وارد كوفه شدند، او روز سوم حركت از كوفه دوباره وارد كوفه شد. مختار با كوفیان دفع الوقت می كرد و با مراسله و فرستادن سفیر سرشان را گرم می داشت تا ابراهیم برگردد، برای آن ها پیام فرستاد كه اعتراض شما چیست؟

كوفیان پاسخ دادند: خواسته ما آن است كه از كار بر كنار شوی زیرا تو مدعی هستی كه محمد حنفیه ترا فرستاده با آن كه او ترا نفرستاده است؟

مختار گفت: اگر مشكوكید چند نفر از شما و چند نفر از طرف من به مدینه می فرستیم تا حقیقت امر روشن شود؟ كوفیان این پیشنهاد را نپذیرفتند و چند مرحله میان ایشان و سپاهیان مختار زد و خوردی دست داد تا صبح روز سوم ابراهیم وارد شد و مختار نیرو گرفت و كوفیان سست و ضعیف شدند.

قبیله همدان در میدان سبیع اجتماع كرده بودند و چون وقت نماز شد هر تیره ای می گفتند: امام جماعت می باید از ما باشد، برخی گفتند: هر كه با جمعیت خود نماز بخواند عبدالرحمان بن مخنف اظهار داشت: نگفتم: كه شما با هم اختلاف می كنید؟ این اولین مرحله اختلاف است، ولی دست بردارید در میان شما قاریان قرآن و بزرگانیكه مورد علاقه


همه باشند وجود دارد یكی از ایشان را انتخاب كنید، رفاعة بن شداد فتیانی رئیس قراء در میان شما است با او نماز بخوانید؟ آنان هم پذیرفتند [1] .


[1] طبري 651:8 كامل 233:4.